فریدون سه پسر داشت

Abbas Maroufi
4
3,001 ratings 333 reviews
شاید همه چیز با نان آغاز شد. ما فرزندان انقلاب نبودیم، ما نان بودیم. نان داغی که لقمهٔ چپ سران حکومت شدیم. تکه پاره‌مان کردند و خوردند و پاشیدند. نه. چه می‌گویم؟ انگار که در این خلقت اضافه بودیم. ما را مصرف جامعه‌مان نکردند، ما را اسراف کردند، پخش‌مان کردند که بر سفرهٔ خودمان ننشسته باشیم، که هیچ کدام‌مان در ساختن آن مملکت نقش نداشته باشیم. شخصیت و هویت‌مان را به لجن کشیدند که حتی در اروپای مترقی هم نتوانیم مثل بقیهٔ مردم زندگی کنیم. دلم می‌خواست موهام سیاه نبود، سبیلم سیاه نبود، آرواره‌های بزرگ می‌داشتم، با موهای بور، از یک نژاد برتر که احساس غریبی نکنم، خارجی نباشم، و فکر کنم که اینجا هم سرزمین من است سرزمین من کجاست؟ من کجایی‌ام؟ از کجا به کجا پرتاب شدم؟ تو به من بگو، برادر! اصلاً چرا این جوری شدیم؟ ما انقلاب کردیم، اما انگار منفجر شدیم.
Genres: NovelsFictionLiteratureIranRomancePolitics
282 Pages

Community Reviews:

5 star
1085 (36%)
4 star
1110 (37%)
3 star
583 (19%)
2 star
172 (6%)
1 star
51 (2%)

Readers also enjoyed

Other books by Abbas Maroufi