Erich Maria Remarque 14,987 ratings
695 reviews
دالانی بود که باریک و باریکتر میشد، بدون هیچ راه خروجی. نمیتوانست از آن بگذرد. دیگران، که وقت بیشتری داشتند، میتوانستند. او نمیتوانست. در عشق راه برگشتی وجود نداشت. هیچوقت نمیشد دوباره شروع کرد. چیزی که اتفاق افتاده بود که در گوشت و خون باقی میماند. کلرفای نمیتوانست کنار او دیگر هیچوقت مثل قبل شود. کنار هر زن دیگری میتوانست، ولی کنار او نه. چیزی را که بین آنها گذشته بود نمیشد به عقب برگرداند، مثل زمان. هیچ ایثاری، هیچ اشتیاقی و هیچ حسننیتی توان این کار را نداشت. این قانون غمانگیز و غیرقابل اغماضی بود. لیلیان آن را میشناخت، برای همین میخواست برود. بقیهٔ زندگیاش تمام زندگیاش بود؛ در زندگی کلرفای فقط یک بخش خیلی کوچک بود. اریش ماریا رمارک در این عاشقانهٔ تلخ و شیرین قصهٔ دو آدمی را روایت میکند که روزها و روزگارشان با مرگ تنیده شده، اما قمار بزرگ آنها زندگی است...
Genres:
ClassicsFictionGerman LiteratureRomanceHistorical FictionGermanyNovelsDramaAudiobookWar
320 Pages